تا به حال چند بار به خودتان گفتهاید که کاری را انجام میدهید و بعد اصلا دنبالش نرفتهاید؟ خیلی از ما انسانها تعهدی برای رسیدن به اهدافمان در زندگی نداریم، حال میخواهد تمیز کردن خانهمان باشد یا ترفیع گرفتن در محل کارمان یا ابراز علاقه به فرد مورد علاقهمان. ما تنها برای رسیدن به اهداف بزرگمان درگیر نیستیم، حتی گاهی انجام کارهای روزانه هم برایمان سخت میشود، زیرا وقت کافی برای انجام کارهای ساده هم نداریم.خوشبختانه راه حلی برای این چرخهی ( تعیین هدف جاه طلبانه، عدم موفقیت و بیزاری از خود ) وجود دارد. بیایید چکیده کتاب Get Your Shit Together نوشته Sarah Knight را بخوانیم تا بفهمیم چگونه میتوانیم به قولهایی که به خودمان میدهیم، عمل کنیم. از دستیابی به اهداف کاهش وزنمان تا پیشرفت در شغلمان، بیایید ببینیم چگونه میشود با کمی برنامه ریزی و تمرکز و تعهد به اهدافمان برسیم.
به خواندن این چکیده کتاب ادامه دهید تا این نکات را دریابید:
- چگونه قدرت افکار منفی را مهار کنید
- چگونه هیچ کاری نکردن در بحرانها بهترین کار است
- چه صحبتی با رئیستان داشته باشید تا باعث تغییراتی در شغلتان شود
زندگی خود را با تقسیم وقتتان برای دستیابی به اهداف واقع گرایانه سر و سامان دهید.
چه چیزی جلوی رسیدن شما به اهدافتان و شاد بودنتان را گرفته است؟ وقتی میخواهیم به زندگی مان سر و سامان دهیم، بیشترمان میگوییم ” نمیدانم از کجا باید شروع کنم. ” اگر این جمله برایتان آشنا به نظر میرسد، پس اولین قدم برای جمع و جور کردن زندگیتان مشخص کردن دقیق اهدافتان و زمان رسیدن به آنها است.
خیلی مهم است که اهداف واقع گرایانه داشته باشیم، اما خیلی از ما اهداف آرمانی برای خود تعیین میکنیم.
این مشکل ساز است چون اگر همیشه اهدافی در سطح غیر واقع گرایانه داشته باشیم، هیچ وقت موفق نمیشویم. اهدافی که مربوط به تناسب اندام است، مثالهای خوبی هستند. اگر شما یک انسان عادی هستید که هدفتان رسیدن به تناسب اندام و کم کردن مقداری وزن است، کمی غیر واقع گرایانه است که تلاش کنید شبیه کیت آپتون که یک مدل است بشوید. چون احتمالا مدل اندام شما شبیه او نیست.
پس تعیین هدف برای شبیه او شدن مثل تعیین هدف برای رسیدن به خط پایانی دست نیافتنی است. این حرف چقدر نا امید کننده است؟ خیلی! اینقدر نا امید کننده است که ممکن است باعث شود دیگر به باشگاه نروید، روی مبلتان بنشینید و به جای ورزش کردن شیرینی بخورید.
پس با خلاص شدن از اهداف غیر واقعی خودتان را جمع و جور کنید. با هدف گیری برای پیشرفت واقع گرایانه مانند کم کردن چند کیلو وزن که تغییری در زندگی واقعی شما ایجاد میکنند، کارتان را دنبال کنید. به بیان دیگر، اهدافتان را بر اساس اندازه گیری دیگران تعیین نکنید. اندازه هایی که بعید است با اهداف شما همخوانی داشته باشد.
یک قدم اساسی دیگر برای جمع و جور کردن خودتان این است که رابطه ی خوبی با زمان برقرار کنید.
اگر احساس میکنید که وقت کافی برای رسیدن به اهدافتان ندارید، احتمالا مهارت مدیریت زمان ندارید. با درک بهتر از اینکه واقعا چطور زمانتان را سپری میکنید، میتوانید با این مشکل مبارزه کنید. میتوانید این کار را با اندازه گیری زمانی که صرف کارهای روزانه مانند دوش گرفتن یا ورزش کردن میکنید، انجام دهید. سپس از این اطلاعات استفاده کنید تا یک برنامه ی هفتگی واقع گرایانه تنظیم کنید که شامل تمام کارهایی که میخواستید انجام دهید اما انگار زمانی برای انجامش نداشتید مانند یادگیری یک مهارت جدید باشد. واقعا جمع و جور کردن خودتان به همین آسانی است.
رابطهی عاطفیتان را با یک رقابت عاشقانه حفظ کنید.
قسمت مهمی از جمع و جور کردن خودتان، حفظ رابطه هایی است که برایتان ارزشمندند. ما مدام باید برای حفظ یا بهبود ارتباطات اجتماعی و خانوادگیمان کارهایی انجام دهیم. یکی از مهم ترین ارتباطات در زندگی ما، ارتباطی است که ما با شریک عاطفی مان داریم. اما بهترین راه برای پرورش این رابطه، این نیست که خود را تا آخرین حد ممکن با شریک عاطفی مان مطابقت دهیم. در واقع، راه بهتری که برای بهبود و یا حفظ یک رابطهی عالی با فرد مهم زندگی تان وجود دارد، این است که با او رقابت کنید.
منظور ما از رقابت با شریکتان، این نیست که با هم تنیس بازی کنید. رقابت کردن یعنی رقابت برای تبدیل شدن به با محبت ترین و باملاحظه ترین فرد در رابطه.
مثلاً، هدفتان این باشد که مفیدترین یا مهربان ترین فرد باشید. رقابت کنید تا ببینید چه کسی بهترین هدیه را در روز ولنتاین میدهد یا چه کسی سورپرایز عاشقانهی بهتری میکند.
چه در ابتدای یک رابطه باشید و چه سالها از با هم بودنتان گذشته باشد، ایجاد این رقابت عاشقانه مفید است. وقتی این ذهنیت برنده را داشته باشید، میبینید که حتی انجام معمولی ترین کارها برای شریک زندگیتان که قبلا برایتان سخت بوده، آسان میشود. حتی بیرون گذاشتن زبالهها هم به جای کاری سخت و آزاردهنده، راهی برای کسب امتیاز در این رقابت میشود.
و اگر میخواهید در این رقابت برنده باشید، برنامه ریزی کنید.
یک لیست از کارهایی که میتوانید برای شریک زندگیتان انجام دهید تا رابطه تان را جدی تر کند، آماده کنید. میتواند کارهای بزرگ مثل یک سفر عاشقانه به خارج از کشور باشد، البته اگر پول زیادی در حسابتان دارید. اما مهم است که لیستتان شامل کارهای عاشقانهی کوچک هم باشد که به هزینهی کمتری نیاز دارد، مثل پر کردن فریزر از بستنیهای مورد علاقه اش.
در واقع، کارهای مهربانانهی کوچک و همیشگی، موثرتر از کارهای بزرگ گاه و بیگاه است. چرا؟ چون مهربانیهای هر روزه و کوچک این احساس را به شریک زندگیتان میدهد که همیشه به یاد او هستید. اما برعکس، یک کار عاشقانهی دهن پر کن که سالی یک بار اتفاق میافتد، ممکن است باعث شود عشقتان به این فکر کند که دارید جبران بی توجهیهای یک سال گذشته را میکنید.
خودتان را از نظر کاری با نشان دادن اعتماد به نفس و سوالات درست پرسیدن، جمع و جور کنید.
خود را از نظر کاری جمع و جور کردن برای هر کس معنای متفاوتی دارد. برای نویسنده به این معنا بود که خطر کند، از کار ویراستاری اش استعفا دهد و نویسنده شود. برای خیلی از ما، به معنای ترفیع گرفتن یا افزایش حقوق در کار کنونی مان است.
اما در هر مسیر شغلی که قدم بگذارید، راهکارهایی متناسب با اخلاقیات شما و همچنین قابل اجرا برای جمع و جور کردن خودتان وجود دارد. وقتی بحث کار در میان باشد، نشان دادن اعتماد به نفس حتی اگر در درونتان فاقد آن هستید، بسیار برای کسب اعتماد و احترام دیگران مهم است.
برای نشان دادن اعتماد به نفس بیشتر در محل کار، با نگاه کردن به همکارانتان شروع کنید. چه کسی به نظرتان خودش را جمع و جور کرده و چطور این تصویر را القا کرده است؟ احتمالا همکارانتان کارهای خیلی ساده ای انجام میدهند تا نشان دهند افرادی توانا و مطمئن هستند. چیزهایی مانند خوش رفتار و آرام بودن و پوشیدن لباسهای تمیزی که لکهی ناهار دیروز روی آن نباشد.
از خودتان بپرسید آیا اینقدر سخت است که از اعتماد به نفس آنان و ارتباط آنان با دیگران تقلید کنید؟ احتمالا نه. فقط لازم است همیشه لبخند بزنید و لباس هایتان را بشویید.
یک راه اساسی دیگر برای جمع و جور کردن خودتان از نظر کاری این است که از رئیستان سوالهای درستی بپرسید.
برای مثال، از او بپرسید که برای رسیدن به اهداف شغلیتان باید چه کار کنید؟ مثلا اگر رویایتان این است که رئیس شعبه تان شوید، خیلی واضح از رئیستان بپرسید که باید چه کار کنید تا برای چنین موقعیتی شما را در نظر بگیرند. گرچه ممکن است این نصیحت خیلی بدیهی به نظر برسد اما خیلی از مردم این کار را انجام نمی دهند. چون سوالهای درستی نمی پرسیم، باید حدس بزنیم که چطور به رئیسمان ثابت کنیم که میتوانیم مسئولیت بیشتری بپذیریم.
اما چه چیز را با پرسش مستقیم از دست میدهیم؟ حتی اگر رئیستان پاسخ دهد که هیچ کاری نمی توانید بکنید و هیچ راهی برای ترفیع گرفتن در اداره ندارید، اما باز هم چیزی ارزشمند یاد گرفته اید. مخصوصاً میفهمید که آینده ای در شغل فعلیتان ندارید و باید شغل جدیدی پیدا کنید، شغلی که بتوان در آن پیشرفت کرد.
با اولویت بندی کردن و کنترل افکار منفی، سلامتی را دنبال کنید.
میلیونها آمریکایی اضافه وزن دارند و از بیماریهای ناشی از سبک زندگی غلط مانند دیابت نوع ۲ رنج میبرند. با وجود این اطلاعات، ممکن است فکر کنید مردم به سلامتی و تناسب اندام خودشان اهمیت نمی دهند. اما اشتباه میکنید.
وقتی نویسنده تحقیق کرد و از مردم پرسید که حس میکنند در چه موردی بیشتر نیاز به کمک دارند، مردم در مورد مشکلات جسمانی شان صحبت کردند.
پس ما واقعا به سلامتی خود اهمیت میدهیم، فقط نمی دانیم چطور خودمان را جمع و جور کنیم. حالا باید چطور این وضعیت را تغییر داد؟
اگر در مورد مشکلات تناسب اندام به کمک نیاز دارید، سعی کنید نحوهی تفکرتان را دربارهی آن عوض کنید.
اگرچه همه قدرت افکار مثبت در رسیدن به اهداف را تایید میکنند اما نویسنده عقیده دارد که افکار منفی نیز میتوانند به همان اندازه قدرتمند باشند. مثلا اگر از اندامتان متنفرید و اضافه وزنتان ناراحتتان میکند، این تصور منفی را با تصور اینکه چقدر از عرق کردن بعد از ورزش در باشگاه بدتان میآید، مقایسه کنید. اگر تصور منفی از بدنتان بیشتر شما را آزار داد، وقتش رسیده که روی تردمیل بروید. به هر حال بهتر است که به جای یک عمر افسردگی ناشی از نفرت از ظاهرتان، با حرکات ورزشی که سختی اش کوتاه مدت است مواجه شوید.
برای جمع وجور کردن خودتان لازم نیست که اهداف مربوط به سلامت جسمانی شما افراطی باشند.
نویسنده در دوران جوانی اش خودش را مجبور میکرد که آخر هفتهها به پیاده رویهای طولانی برود و تعداد زیادی ویدیوی ورزشی نگاه کند. او قانع شده بود که باید لاغر باشد. اما الان اهمیتی به چند کیلو وزن اضافه اش نمی دهد و آن برنامهی ورزشی سخت را کنار گذاشته است. اما این به آن معنا نیست که او در اواخر سی سالگی اش اهمیتی به تناسب اندامش نمی دهد.
او مقداری ورزش کششی سبک را در زندگی روزانه اش جای داده است. این برنامه با اولویت هایش بیشتر همخوانی دارد، مانند اینکه بدنی انعطاف پذیر داشته باشد بدون اینکه خودش را کاملا وقف ورزش کند.
با اضطراب به وسیلهی کنشگری یا استراتژی هیچ کاری نکردن، مقابله کنید.
اگر واقعا میخواهید خودتان را جمع و جور کنید، باید با مسائل عاطفی یا مسائل مربوط به سلامت روانتان نیز دست و پنجه نرم کنید. برای خیلی از ما، این به معنای آن است که یاد بگیریم چطور با اضطراب که یک مشکل رایج سلامت روان است، مقابله کنیم. به جز مراجعه به متخصص، دو راه ساده برای غلبه بر اضطراب وجود دارد.
گاهی اوقات بهترین استراتژی در مواجهه با موقعیتهای تنش زا این است که با آن موقعیت شاخ به شاخ شوید و هر چیزی که میخواهد در آن موقعیت به درمان اضطراب شما کمک کند را دور بریزید.
این استراتژی در مقابله با موقعیت هایی که بدون کنشگری نمی توان آنها را پشت سر گذاشت، مفید است. مثلا تصور کنید که واقعا میخواهید از خانهی اشتراکی تان خارج شوید و تنها زندگی کنید، اما نمی توانید به هم خانهی خود بگویید که میخواهید بروید. تنها راه اینکه به زندگی تان برسید این است که یک نفس عمیق بکشید و موضوع را به او بگویید.
نمی شود که بدون اینکه به او چیزی بگویید ناگهان در نیمه شب غیب شوید و نمی شود که پنهانی اثاث کشی کنید و برای جلوگیری از یک مکالمهی ناخوشایند، اجارهی دو آپارتمان را پرداخت کنید. وقتی این مکالمه را که خیلی از آن میترسیدید انجام دهید و خانه تان را عوض کنید، اضطرابتان از بین میرود و احتمالا آسودگی جایگزینش میشود.
دومین استراتژی در مقابله با اضطراب دقیقا برعکس اولی است. به جای کنشگرایانه عمل کردن، آگاهانه تصمیم بگیرید که هیچ کاری نکنید.
در این استراتژی، موقعیت را نادیده میگیریم و امیدواریم که مشکلات به خودی خود حل شوند. ممکن است این کار بی مسئولیتی به نظر برسد، اما فقط درنگی عاقلانه است. برای مثال، اگر رئیستان برایتان ایمیلی دو پهلو فرستاد که باعث شد مضطرب شوید، شاید فکر خوبی نباشد که سریع به ایمیلش پاسخ دهید یا به دفترش بروید و بپرسید که آیا قرار است اخراج بشوید یا نه.
به جایش سعی کنید بخوابید. وقتی بعد از یک شب خواب خوب به سر کار برمیگردید، به احتمال زیاد دیگر آن ایمیل دو پهلو به نظر نمیرسد. بفرما، هیچ جواب سریعی لازم نبود.
با تقسیم کردن کارهایتان به زمانهای ۲۰ دقیقهای، به تمیزی خانهتان افتخار کنید.
چقدر طول میکشد تا خانه تان را تمیز نگه دارید؟ اگرچه ممکن است این هدف ساده به نظر بیاید، اما خانه خیلی از ماها در عرض چند ساعت با ظرفهای کثیف در سینک ظرفشویی و لباسهای چرک روی زمین انباشته میشود. وقتی بحث افتخار کردن به تمیزی خانه در میان باشد، برنامههای ما برای تمیز کردن خانه دیگر به درد نمی خورند.
پس چطور خود را از نظر خانه داری جمع و جور کنیم و در سطح خوبی از تمیزی بمانیم؟
قدم اول این است که یک بار کاملا خانه را تمیز کنید.
در این تمیزکاری اولیه افراط نکنید. لازم نیست که خودتان را با یک تمیزکاری اساسی درگیر کنید. به جای آن هدفتان باید این باشد که طوری خانه تان را مرتب کنید که اگر همسایه ای سرزده به خانه شما آمد، خجالت نکشید.
وقتی از تلاش هایتان راضی شدید، قدم بعدی این است که یک برنامهی طولانی مدت تمیزی برای خانه بچینید. برای انجام این کار، کارها را به دستههای مختلف تقسیم کنید. برای مثال، یکی از این دستهها میتواند مرتب کردن اسباب بازیهای بچه هایتان، تا کردن لباسهای اتو شده، بیرون بردن زباله ها، و جارو برقی کشیدن باشد.
حالا که تمام کارها را در دستههای مختلف قرار داده اید، وقتش رسیده که با تعهد داشتن به انجام کارهایتان، خودتان را جمع و جور کنید.
برای مثال، باید خودتان را مجبور به انجام یکی یا دو تا از دستهها در هر روز کنید. با تقسیم کارهای خانه به مقادیر کوچک، راحت تر میتوان آنها را مدیریت کرد و خسته هم نمی شوید.
مقدار کمی زمان از روزهایی که پرمشغلهاید را به انجام کارهای یک دسته اختصاص دهید. وقتی فکر کنید میبینید که به بیشتر از حدود بیست دقیقه برای انجام هر کاری نیاز ندارید.
وقتی این زمان تمیزکاری را در برنامه تان بگنجانید، هیچی دلیلی برای انجام ندادن آن ندارید. بعضی از کارها مانند جاروبرقی کشیدن ممکن است به وقت بیشتری احتیاج داشته باشند، اما این را به خاطر داشته باشید که یک بار جارو کشیدن در هفته که یک ساعت طول میکشد، آسان تر از این است که آن ساعت را به نه ساعت دیگر از کارهای دیگر که برای روز دیگری مانده اضافه کنید، فقط برای اینکه کارهایتان را به زمانهای ۲۰ دقیقه ای تقسیم نکرده اید.
پس وقتی سخن از جمع و جور کردن خودتان از نظر تمیزکاری به میان میآید، به خاطر داشته باشید که انجام همین کارهای کوچک باعث پیشرفت زیادی میشود.
خلاصهی پایانی
پیام اصلی نکات چکیده کتاب این است که:
خیلی از ما هدفهای غیر واقع گرایانه برای خود تعیین میکنیم، هدف هایی که امیدی برای رسیدن به آنها نداریم. در عوض ببینید که تغییرات واقعی چه تفاوتی در زندگی شما ایجاد میکنند. وقتی که یک هدف واقع گرایانه انتخاب کردید، آن را به تکالیف قابل مدیریت تقسیم کنید و هر روز مقداری به سمت رسیدن به آن هدف جلو بروید. جمع و جور کردن خودتان نباید سخت باشد، فقط باید پایداری داشته باشید.
توصیه عملی:
از عقل سلیمتان برای کاهش وزن استفاده کنید
کاهش وزن موشک هوا کردن نیست. نباید هر چه میخواهید و هر چقدر میخواهید بخورید اما نباید هم سه بار در روز فقط کاهو بخورید. برای کاهش وزن به روش عاقلانه، ببینید که روزانه باید چقدر کالری مصرفی تان را کمتر کنید. علم به ما میگوید که ۳۵۰۰ کالری برای حفظ وزن فعلی تا حدود یک کیلوگرم نیاز است. پس برای کم کردن یک کیلو در هفته هر روز ۵۰۰ کالری از کالریهای مصرفی خود کم کنید. خیلی ساده است و احتیاجی به خوردن غذای مورچه هم نیست.
نظری دارید؟
بسیار مشتاقیم که بدانیم شما دربارۀ محتوای این کتاب چه میاندیشید! کافی است ایمیلی بفرستید به remember@cfbk.ir و در قسمت موضوع، اسم این کتاب را بنویسید و دیدگاهتان را با خانواده کافه کتاب در میان بگذارید!
پیشنهاد مطالعهی بیشتر: The Life-Changing Magic of Not Giving a F*ck by Sarah Knight
این کتاب راهنمای کاملی برای خالی کردن وقتتان و ذخیرهی پول و انرژیتان است. این نکات به شما یاد میدهند تا دیگر به چیزهایی که مهم نیستند اهمیت ندهید و روی بخشهایی از زندگیتان تمرکز کنید که برای شما شادی به ارمغان میآورند.