یاد بگیرید که چگونه والدین تاثیرگذارتری باشید. فرزند دار شدن، یک تجربهی خوشحال کننده است که شبیه به هیچ تجربهی دیگری نیست،اما به این معنی نیست که این کار همیشه آسان است.وقتی سخن از بزرگ کردن فرزندان میشود،ممکن است ندانید تا چه حد باید به کودکانتان آزادی دهید تا خودشان را ابراز کنند و چه زمانی باید مداخله کنید. علاوه بر این،تربیت یک کودک همیشه کار آسانی نیست و گاهی میتواند از نظر احساسی مشکل باشد.دعوا کردن بر سر مسائل کوچک مانند شستن ظروف و خاموش کردن تلوزیون میتوانند سریعا تشدید شوند و بر رابطهی شما و کیفیت زندگیتان تاثیر بگذارند. بنابراین مهم است که کودکتان را به روش درستی تربیت کنید. نویسندگان در این متن توضیح میدهند که درک این که چگونه مغز کار میکند ،چقدر میتواند در تربیت آسان کودکتان موثر باشد.با عمل به توصیهی آنها،کودکتان نسبت به نقش والدینی شما پذیراتر عمل میکند که به مرور زمان میتواند موجب محکم تر کردن پیوند بین شما شود. در ادامه با کافه کتاب و چکیده کتاب تربیت آسان نوشته دنیل جی سیگل همراه شوید.
در چکیده کتاب شما یاد خواهید گرفت:
- تفاوت های مغز بالایی و پایینی چیست
- چگونه با فرزندتان ارتباط برقرار کنید
- و چگونه زمانی که فرزندتان دجار بحران است،عمل کنید.
تأدیب باید یک درس باشد که کودک شما می آموزد،نه یک نوع تنبیه.
به آخرین باری که فرزندتان را به دلیل رفتار اشتباه،تأدیب کردید فکر کنید.چه کار کردید؟احتمالا آنها را نصیحت کردید،بر سر آنها فریاد زدید یا آنها را از بازی کردن منع کردید؟
اما آیا تا به حال به این فکر کرده اید که زمانی که یک کودک را تأدیب میکنید،دقیقا دارید چه کاری را انجام میدهید؟
روش های معمول تأدیب،از یک روش تنبیه یا ترساندن استفاده میکنند،و به پیشرفت کودک توجهی ندارند.برای بررسی بیشتر آنها،بیایید نگاهی به جلوگیری از بازی کردن کودک جهت تأدیب او بیاندازیم: این کار حتی توسط والدینی که کودکانشان را بسیار دوست دارند هم اجرا میشود،زیرا انتظار دارند که کودک از این زمان برای فکر کردن راجع به رفتار بدش استفاده کند.اما این اتفاق به ندرت می افتد. در عوض کودکان زمانشان را صرف فکر کردن به این می کنند که والدینشان چقدر بدجنس هستند،که این باعث بدتر شدن شرایط میشود.
یک راه معمول دیگر برای تأدیب،کتک زدن است.وقتی که کودک کتک میخورد،بیشتر از این که روی رفتارش فکر کند،از رفتار والدینش میترسد،که این موضوع، نتیجهی تنبیه فیزیکی را معکوس میکند.
کتک زدن و منع کودکان از بازی کردن،تنبیههایی هستند که بدون در نظر گرفتن شرایط،در نتیجهی رفتار بد کودکان توسط والدین اعمال میشوند،اما ترس و خشمگین شدن نه برای کودکان و نه برای والدین کمک کننده نیستند.شاید ما باید طرز فکرمان را راجع به تأدیب کردن تغییر دهیم تا درسهای ارزشمندی را بیاموزیم.
برای این کار،تأدیب کردن باید تأکیدش بر روی آموزش از طریق تنبیهی باشد که منعطف و عملی است.
تأدیب،باید فعال باشد،نه واکنشی.این همان منطق پشت تادیب غیر احساسی است.هدف آن در کوتاه مدت،همراه کردن کودکتان با شماست و هدف بلند مدت آن،کمک به آنها برای بهبود رفتار و مهارتهای ارتباطیشان است.برای این کار،ما نیاز به برقراری ارتباط و تغییر مسیر آنها داریم،که اشاره به این موضوع دارد که شما باید برای تغییر دادن رفتار کودکتان،با او ارتباط برقرار کنید.
به عنوان مثال،اگر به زیر پا گذاشتن قانون توسط کودکتان،به عنوان یک فرصت برای آموزش نگاه کنید،رفته رفته نیاز آنچنانی به تنبیه کودکتان نخواهید داشت.
مغز میتواند تغییر کند،پس ما باید رفتار اشتباه را به عنوان یک شانس برای رشد در نظر بگیریم.
آیا هیچگاه به علت خستگی،بی دلیل عصبانی شده اید؟احتمالا سعی کرده اید تا آن را کنترل کنید اما در نهایت عصبانیت کنترل شما را در دست گرفته است.کودکان هم میتوانند رفتار مشابهی داشته باشند،زیرا قسمتی از مغز آنها که مسئول تنظیم رفتار است،هنوز کاملا رشد نیافته است.
زیرا قسمتی از مغز که مسئول رفتار و مهارت های ارتباطی است،برای شکل گیری نیاز به زمان دارد و ما قدرت شکل دهی به آن را داریم.
در هنگام تولد،قسمتهای تحتانی مغز تکامل یافته اند.ما به این قسمت از مغز،مغز تحتانی میگوییم که فعالیت های ابتدایی مانند گوارش و تنفس را کنترل میکند.درحالی که مغز فوقانی که مسئول کنترل احساسات و همدلی ما است،که به کورتکس سربلار هم شناخته میشود،تقریبا غیرتکاملیافته است.
مغز ما تحت تاثیر تجربیات ما،به طور فیزیکی تغییر میکند.به این قابلیت،نوروپلاستیسیتی گفته میشود،که به معنی آن است که ما قابلیت تغییر شکل مغز فوقانی را داریم.
از آنجایی که مغز توانایی تکامل را دارد،رفتار اشتباه باید به عنوان یک شانس تکاملی در نظر گرفته شود،نه یک تنبیه.
بیایید برای بررسی این ایده، آن را در رابطه با لیز،شوهرش و دخترانشان نینا و ورا به کار ببریم:یک روز صبح،خانواده در حال ترک کردن خانه اند و ناگهان نینا شروع به جیغ زدن میکند و میخواهد که مادرش او را تا مدرسه برساند،نه پدرش.لیز به جای این که مغز تحتانی نینا را با داد زدن عصبانی تر کند،مغز فوقانی او را با در آغوش گرفتنش تحریک میکند.
نینا به مخالفت ادامه میدهد اما مادرش با آرامش و همدلانه به او توضیح میدهد که میداند که او ناراحت است اما نمیتواند امروز او را به مدرسه ببرد.لیز به نینا پیشنهاد میدهد که خودش سوار ماشین شود یا پدرش او را به ماشین ببرد.
در این حال،شوهر لیز،نینا را به ماشین میبرد.لیز با دادن حق انتخاب به نینا از فرصت استفاده میکند و به او شانس تکامل میدهد.
برقراری ارتباط با فرزندتان هنگامی که او کار اشتباهی انجام میدهد،آنها را در موقعیتی پذیرنده نسبت به شما قرار میدهد و مغز آنها را به سمت تکامل میبرد.
تأدیب موثر،در سایهی یک ارتباط عاشقانه و حامیانه بین والدین و کودکان شکل میگیرد.
برای برقراری چنین ارتباطی،باید با برقراری ارتباط با کودکتان،او را از حالت واکنشی به حالت پذیرا تبدیل کنید.
زمانی که کودکتان کاری اشتباه انجام میدهد یا با یک بحران روبرو است،او در حالت واکنشی قرار دارد،یعنی کنترل رفتار او در دست مغز تحتانی است.اگر در این موقعیت احساس آنها را نادیده بگیرید،او احساس میکند که درک نمیشود و شرایط بدتر خواهد شد.
در عوض باید تلاش کنیم تا با او ارتباط برقرار کنیم و او را به مرحلهی پذیرندگی ببریم.برای مثال میتوانیم او را به آرامش دعوت کنیم که این کار مغز تحتانی او را درگیر میکند و او را وادار به همکاری میکند.البته در نظر داشته باشید که گاهی اوقات این کار ممکن است بیشتر طول بکشد،شاید تا روز بعد،تا زمانی که کودک آمادهی یادگیری باشد.
به جای این که کودکتان را برای مدت زمان کوتاهی آرام کنید،برقراری ارتباط با کودکتان کمک میکند تا مغز او تکامل پیدا کند.تکامل زمانی اتفاق می افتند که ما به طور همزمان بخش های مختلفی از مغزمان را به کار میگیریم و عملکردهای نورونی مشخصی را ارتقا میدهیم که میخواهیم فرزندمان آنها را گسترش دهد.مانند توانایی انطباق با شرایط.
برای مثال مایکل و پسر پنج سالهاش،متیاس را در نظر بگیرید.وقتی که متیاس فکر کرد که برادرش به او اجازهی بازی کردن نمیدهد،یک جعبهی لگو را به آن طرف اتاق پرتاب کرد. مایکل در جهت تلاش برای تأدیب او،ابتدا سعی کرد با یک دقیقه بغل کردن متیاس، او را وارد مرحلهی پزیرش کند.متیاس در حالی که گریه میکرد، پذیرفت که به جعبهی لگوها ضربه زده است.
او توانست مغز تحتانی فرزندش را درگیر کند و با این کار،به تکامل مغز متیاس کمک کرد تا او در برابر تغییر مسیر پذیرا باشد.
استفاده از این روش تأدیب ،به پرورش روابط سالم و اشکال احساسی کمک میکند.
با دعوت کودکتان به آرامش،با او ارتباط برقرار کنید، به او ارزش بدهید و به حرفهایش گوش کنید.
قبلا نگاهی به اهمیت ارتباط برقرار کردن با کودکانتان در هنگامی که رفتار بدی انجام میدهند، انداختیم.حالا بیایید ببینیم که چگونه میتوانیم این ارتباط را ایجاد کنیم.برقراری ارتباط با کودکانتان ،با گوش دادن به آنها و همراهی با آنها در شرایط سخت میسر میشود.
شما با اهمیت دادن به آنها،برقراری ارتباط و القای حس راحتی به آنها،میتوانید با کودکانتان ارتباط برقرار کنید.یک راه تاثیرگذار در برقراری ارتباط راحت،برقراری ارتباط غیر کلامی مانند تکان دادن سر و بغل کردن است.اما ارتباط کلامی هم به همان اندازه مهم است،و یکی از راههایی که میتوانیم به این تجربه ارزش ببخشیم،با شناسایی احساساتی است که کودکتان با آن درگیر است.
برای مثال یکی از شنوندههای برنامهی رادیویی دنیل جی سیگل، یک تماس از طرف دختر ۱۹ سالهی پریشانش دریافت کرد. دختر دربارهی منابع مالی و امتحان آیندهاش نگران بود و از جلسهی فیزیوتراپی گذشته اش احساس درد میکرد.واکنش اولیهی مادرش این بود که احساسات او را نادیده بگیرد اما تصمیم گرفت که به توصیهی دنیل جی سیگل عمل کند و به احساسات دخترش بها دهد.او به دخترش گفت متاسفم که زمان بدی را سپری میکنی و این که آیا دوست داری تو را در آغوش بگیرم؟
گوش دادن،پایهی ارتباط است.برای این که نشان دهید شما به حرف آنها گوش میکنید،در برابر چیزی که فرزندتان تجربه میکند واکنش نشان دهید.
تصور کنید که دختر شش سالهی شما فریاد میزند که از برادرش متنفر است زیرا همیشه او را اذیت میکند و سپس به سمت شما می آید و شما را بغل میکند و گریه میکند.به حرف های او گوش کنید،با او دربارهی احساساتش صحبت کنید و او را به خاطر عصبانی بودن سرزنش نکنید،زیرا شما هم از این که کسی اذیتتان کند خوشتان نمیآید. به او بگویید که میدانید که برادرش برای او مهم است زیرا شما شاهد بودید که قبل از آن،اوقات خوشی را با هم سپری میکردند.نکتهی کلیدی در اینجا این است که به احساس او اهمیت بدهید اما در همان حال مراقب باشید که احساس او راجع به تنفر از برادرش را تایید نکنید.
سعی کنید واکنشهایتان انعطاف پذیر باشند،برای این کار،آنها را بررسی کنید و علل و چگونگی اتفاق ها را بررسی کنید.
یکی از قسمت های مهم تأدیب منطقی،اطمینان از انعطاف پذیر بودن واکنش است.برای این کار باید واکنش خودتان را با شرایط فرزندتان ،سن او و پیشرفت ذهنی و اجتماعی او تطبیق دهید.
برای اطمینان حاصل کردن از انعطاف پذیر بودن واکنشتان،باید شرایط ذهنی خودتان را بررسی کنید.
تصور کنید که دختر نوجوانتان نمرهی بدی در ریاضی آورده است.اگر کودک دیگری دارید که یکی از درسهایش را افتاده است،احتمالا میگویید«این هم از این» و او را نصیحت میکنید که این نمرات او روی پذیرشش در کالج تاثیر خواهند گذاشت.اما اگر واکنشتان را باخودتان بررسی کنید،میتوانید عملکرد معقولانهتر و آرام تری داشته باشید.همچنین در این صورت میتوانید عواملی را که موجب این نمرهی بد شده اند را شناسایی کنید،مانند غیبت در کلاس به علت بیماری،و به او کمک کنید تا درسهای عقب افتادهاش را بیاموزد.
پیدا کردن علت پنهان در پشت رفتار غلط فرزندتان،به شما کمک میکند تا واکنشی منطقی داشته باشید.
مثال دیگری را در نظر بگیرید.معلم پسرتان به شما میگویید که او در حین خواندن از روی درس،حرف های رکیک میزند.ممکن است که در ابتدا بخواهید سر او داد بزنید،اما در عوض تلاش کنید تا با او صحبت کنید.ممکن است بفهمید او این کارها را میکند تا بچههای دیگر را بخنداند.با دانستن علت رفتار غلط او،بهتر میتوانید او را راهنمایی کنید تا نیازهای احساسیش را برطرف کند.
سومین راه برای این که انعطاف پذیر بودن واکنشتان را بسنجید،دقت کردن به نحوهی واکنش خودتان است.
تصور کنید فرزندی دارید که به تخت خواب نمیرود.میتوانید او را تهدید کنید که اگر به تخت نروی برایت داستان نمیخوانم اما اگر درعوض به او بگویید که اگر سریعا به تخت خواب نروی،وقتی برای داستان خواندن باقی نمیماند،این روش اثرگذارتر است.
با این نوع جمله بندی،احتمال این که کودکتان با شما همکاری کند بیشتر است و احتمال بدتر شدن شرایط را کاهش میدهد.
به یاد داشته باشید که در تربیت آسان رفتار شما با فرزندتان،نه تنها بر رابطهی شما با آنها تاثیر میگذارد،بلکه به آنها می آموزد که چگونه باید با دیگران رفتار کنند.
روی درون بینیتان کار کنید تا فرزندتان را به سمت رفتارهای خوب سوق دهید.
برای این که کودکانتان را به سمت زندگی مثبتی از لحاظ روابط و جایگاه سوق دهید،باید به آنها نتایج درون بینیشان را نشان دهید.درون بینی،توانایی است که به وسیلهی آن از بینش و همدلی استفاده میکنید تا مسائل را حل کنید.
شما با تأدیب کودکانتان با همدلی و همصحبتیهای سازنده راجع به بینش،میتوانید درون بینی آنها را تقویت کنید.
اگر دخترتان به علت این که عروسکش از او گرفته شده بسیار ناراحت است،میتوانید از او بپرسید:به نظر میرسید که وقتی عروسک را از تو گرفتند بسیار عصبانی شدی،درست است؟این کار به او این شانس را میدهد تا احساساتش را بروز دهد که به او کمک میکند تا شناخت او از خودش را افزایش دهد.
یا ممکن است از برادرش سوالاتی راجع به همدلی بپرسید.هر دو روش بسیار مفید تر از تنبیه کردن یا نصیحت کردن او است.به جای این که بر سر پسرتان داد بزنید که چرا او را ناراحت کرده است،به اشکهای دخترتان اشاره کنید و از پسرتان بپرسید که چه حسی راجع به این موضوع دارد.
دومین راه برای ایجاد درون بینی در تربیت آسان ، این است که از کودک بخواهید تا خودش اوضاع را درست کند.
بیایید موضوع نینای دوازده ساله و والدینش را درنظر بگیریم.بعد از درخواستهای بسیار نینا،بالاخره پدر و مادرش اجازه میدهند که او یک تلفن همراه داشته باشد اما به شرطی که مسئولانه از آن استفاده کند.اما یک شب مادرش او را در هنگام کار کردن با گوشی میبیند،در حالی که وقت خوابش گذشته است. اما چون شب بود و همه خسته بودند،مادرش به جای دعوا کردن با او،با آرامش از او میخواهد که گوشی را کنار بگذارد،زیرا وقت خواب است.
اما این جریان برای بار دوم هم اتفاق افتاد و والدینش به این نتیجه رسیدند که باید او را تأدیب کنند.اما به جای این که گوشی او را بگیرند،به او کمک کردند تا یک راه حل بیابد و درنهایت ایدهی نیلا این بود که موقع خواب،تلفنش را در اتاق دیگری بگذارد.
همینطور که مشاهده میکنید،یک راه حل برای همهی شرایط پاسخگو نیست.اما شما میتوانید به کودکانتان کمک کنید تا متوجه رفتار اشتباه خودشان بشوند و به آنها کمک کنید تا آن را اصلاح کنند و بنابراین به مرور زمان کمتر و کمتر کارهای اشتباه انجام میدهند، که این یکی از اصول مهم تربیت آسان است.
وقتی که برای اصلاح یک کار اشتباه تلاش میکنید،به نکات مثبت اشاره کنید و از نصیحت کردن بپرهیزید.
گاهی اوقات شما باید به کودکتان نه بگویید که در رابطه با هر کودک و در شرایط مختلف،متفاوت است.اما هنوز هم میتوانیم به استراتژیهای کلی تکیه کنیم که به بهتر شدن اوضاع کمک میکند و آن را به اوضاع راحت تری برای شما و کودکتان تبدیل میکند.
زمانی که کودکتان را به سمت رفتار خوبی سوق میدهید،به یاد داشته باشید که روی نکات مثبت تمرکز کنید و هر زمان که ممکن است، به آنها یک بلهی شرطی بگویید،نه یک نهی قاطع.
برای مثال وقتی که میخواهید منزل مادر بزرگ را ترک کنید اما فرزندتان میخواهد که آنجا بماند،به او بگویید:البته که میتوانی،اما الان باید برویم،از مادر بزرگ بپرس اشکالی ندارد اگر آخر هفته به آنها سر بزنیم؟با این کار،نیاز فرزندتان را درک کرده اید و در عین حال به او آموختهاید که زمانی که به خواستهاش نمیرسد،بتواند خودش را با ناامیدی وفق دهد.
موقعیت دیگری که میتوانید بر روی نکات مثبت تاکید کنید،زمانی است که فرزندتان برای چیزی که میخواهد ناله و زاری میکند.در این زمان به او بگویید که احساسات خودش را بالغانه توصیف کند،نه با گریه و زاری.با این کار شما به او میآموزید که چگونه ارتباط برقرار کند.
مسئلهی دومی که در حین آموزش باید به یاد داشته باشید،خودداری از نصیحت کردن است، شما باید سخنانتان را کمتر کنید و به کودکتان اجازه دهید تا او مکالمه را هدایت کند.
برای مثال پسرتان هفتههاست که مشغول بازی کامپیوتری است و در کارهای دیگر مثل درس خواندن کوتاهی کرده است.از او بپرسید که آیا ایده ای برای بهتر کردن شرایط دارد؟
ممکن است نگران باشید که مبادا بیهوده گویی کنید،اما شما باید بیشتر صحبت را به او بسپارید.او را با کمترین لغات ممکن راهنمایی کنید و به او اجازه بدهید که راجع به رفتار اشتباهش صحبت کند.این کار به او کمک میکند تا رفتارش را منعکس کند و بنابراین شانس انجام دوبارهی این رفتارتوسط او در آینده کاهش میباید.
نوع تربیت فرزندتان توسط شما ،بر روی رابطهاش با شما تاثیر میگذارد.با پایه گذاری رابطهتان بر احترام متقابل،به آنها کمک میکنید تا تاثیر رفتارشان بر روی دیگران را هم در طول کودکی و هم در تمام طول زندگی در نظر بگیرند.
خلاصهی نهایی این چکیده کتاب
تأدیب باید به عنوان یک شانس برای آموزش داشتن روابط بهتر و مهارت های ارتباطی،از طریق درگیر کردن مغز فوقانی آنها،شناخته شود.همینطور مهم است که به آنها گوش دهیم و به آنها ارزش بگذاریم و با آنها با راحتی ارتباط برقرار کنیم و درعین حال واکنشتان را منعطف نگه دارید.نکتهی کلیدی این است که به آنها کمک کنید تا بینششان را گسترش دهند و سپس آنها را به سمت رفتارهای خوب هدایت کنید.
به یاد داشته باشید که قبل از هرگونه واکنشی به رفتار اشتباه آنها،بررسی کنید که آیا کودک شما گرسنه،عصبانی،یا تنها است؟این کار،اهمیت خودآگاهی احساسی را نشان میدهد که به ما اجازه میدهد که والدین تاثیرگذارتر و فعال تری باشیم.به جای این که سر فرزندتان داد بزنید و موقعیت را بدتر کنید،شاید یک میان وعده همان چیزی است که کودکتان به آن نیاز دارد و باعث میشود تا او نسبت به تأدیب،پذیراتر شود.
انتقادات و پیشنهادات
ما علاقهمنیدم که نظر شما راجع به چکیده کتاب تربیت آسان را بدانیم. کافی است یک ایمیل با موضوع این کتاب به آدرس remember@cfbk.ir ارسال کنید و نظرتان را مطرح کنید.
پیشنهاد مطالعهی بیشتر: سادگی در مراقبت از فرزندان ،نوشتهی کیم جان پین.
زندگی مدرن برای بسیاری از مردم اضطراب آور است. اما بزرگسالان تنها قشری نیستند که تحت تاثیرات منفی این تنش ها قرار می گیرند. این تنش ها تاثیرات سوئی روی کودکان داشته و آنها را دچار اضطراب و حساسیت می کند. با مطالعه کتاب سادگی در مراقبت از فرزندان شما می توانید با ساده سازی محیط زندگی فرزندتان و تنظیم یک برنامه روزانه مشخص، آنها را به سمت یک زندگی شاد، سالم و توام با شکوفایی استعداد هدایت کنید.