در این چکیده از کتاب Cat نوشته Katharine M. Rogers یاد خواهیم گرفت که چگونه گربه ها از حیوانات ماقبل تاریخ تبدیل به موجودات بازیگوش امروزی شدند تا راهی به قلب ما انسان ها پیدا کنند.

آیا شما در خانه خود گربه نگه داری می کنید؟ اگر بله، حتما موافقید که آنها هم اتاقی بسیار خوبی هستند. گربه ها حیواناتی لطیف، بازیگوش و فقط کمی فریبکار هستند.

اما موش ها کاملا متفاوتند: از نظر آنها شما در نگهداری گربه ها فقط یک قاتل بی عاطفه خطرناک را بزرگ می کنید.

مورد دیگر از رفتار گربه ها کارهای مرموز آنها است. گاهی اوقات گربه شما از ناکجا آباد روی طاقچه ظاهر شده و بجای برخورد همیشگی مهربان خود همچون مجسمه ابوالهول، بهت زده شما را نگاه می کند.

این نوشتار در مورد جنبه های ظاهرا ناهمخوان گربه ها و رابطه ما انسان ها با آنها توضیح خواهد داد. شما خواهید دانست که گربه ها چگونه در طول میلیون ها سال تکامل یافته اند، چگونه به حیوان خانگی ما تبدیل شدند، چرا تا این حد شکارچیان خوبی هستند و چرا اجداد خرافاتی ما از آنها می ترسیدند و گربه ها را می کشتند.

همچین در این خلاصه کتاب خواهید دانست:

• درباره ارتباط بین مسائل جنسی حیوانات و فاحشه های خیابانی
• چرا آن زنی که زخمی شده بود متهم به جادوگری شد
• و اینکه قدمت اجداد گربه شما به چند سال پیش برمی گردد.

گربه ها از میلیون ها سال پیش تا کنون تکامل یافته اند و اهلی کردن آنها فقط از چند هزار سال پیش آغاز شده است.

شاید همین حالا گربه شما در آغوشتان باشد. چرت زدن و صدای خر و پف او در طول روز ممکن است این حیوان را بسیار ساده و متواضع جلوه دهد.

حتی نسل گربه های زیبای امروزی هم قدمتی ۳۰ میلیون ساله دارد.

وزن اولین گربه ملقب به “پرولیوس” حدود ۲۰ پوند بود و بیشتر زمان خود را در لابلای درختان می گذراند. او بدن لاغر کشیده ای داشت و در مقایسه با گربه های امروزی دندان های بیشتر و مغز ضعیف تری داشت.

پس از ۱۰ میلیون سال تکامل گربه ها، “گربه خال زنگاری” پدید آمد. این نسل از گربه ها بدن درازتری داشتند اما دندان هایشان مانند گربه های امروزی بود.

از خال زنگاری دو هم خانواده پدید آمدند: گربه های دندان تیز که ۱۰۰۰۰ سال پیش منقرض شدند و گربه های ایان کوچک که اجداد گربه های محبوب امروزی هستند.

متاسفانه از فسیل ها به وضوح نمی توان فهمید که چگونه گربه های ایان کوچک به مرور زمان به گربه های اهلی تبدیل شدند.اما فسیل ها نشان می دهند که هم خانواده این نسل از گربه یعنی گربه های وحشی از دو میلیون سال پیش پدید آمده بودند.

اهلی کردن گربه ها از قرن هجدهم با مصری هایی آغاز شد که خیلی به حیوانات نزدیک بودند.

قبل از اینکه انسان ها گربه ها را درون خانه خود نگه داری کنند، ما رابطه مفیدی با آنها داشتیم. آنها نزدیک اقامتگاه ما زندگی می کردند و ما را از شر جوندگانی همچون موش ها در امان نگه می داشتند.

حدود ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد، مصری ها رابطه جدید و نزدیکی را با گربه های خود آغاز کردند، که آن را با نقاشی های روی دیوارهای قبرستان در ۱۴۵۰ سال قبل از میلاد نشان می دادند. این نقاشی ها اعضاء خانواده را نشان می دادند که کنار گربه هایشان نشسته بودند و به آنها غذا می دادند.

پس از مصری های باستان از اوایل قرن هفدهم در اروپا، گربه ها از شکارچیان موش به حیوانات خانگی دوست داشتنی تبدیل شدند.

 

 

گربه ها به واسطه داشتن حواس قوی و دندان های تیز، شکارچیان بسیار ماهری هستند.

همه ما می دانیم که گربه ها متخصص شکار موش هستند، اما آیا می دانستید که آنها برخی از منحصر به فرد ترین ویژگی های حیوانات گوشت خوار را دارند؟

یک دلیل که آنها را تبدیل به یک شکارچی برتر کرده است، حواس بسیار قوی آنهاست.

بگذارید با چشم هایشان شروع کنیم. چشم های گربه بزرگ و گرد است و مردمک آن آنقدر انعطاف پذیر است که می تواند به اندازه یک شکاف باریک یا نقطه کوچک منقبض شود یا به اندازه یک دایره بزرگ که تمام چشمشان را فرا گرفته بزرگ شود. این به آنها این قابلیت را می دهد که متوجه شوند که اکنون روز روشن آفتابی است یا شب تاریک ابری. در واقع یک گربه در یک ششم نوری که انسان برای دیدن نیاز دارد، می تواند شکار کند.

اما حس بینایی تنها برتری شکار برای گربه ها نیست. آنها حس شنوایی بسیاری دقیقی دارند بطوریکه به آنها کمک می کند از طعمه فرار کنند. گوش گربه می تواند در همه جهات چرخش یابد و هر صدایی را تقویت کند، مانند صدای دویدن موش که به گربه می فهماند به کجا می خواهد برود.

مورد دیگر حس بویایی قوی گربه است که ۳۰ برابر قوی تر از حس بویایی ماست. بنابراین اگر حتی هیچ نور و صدایی در کار نباشد، گربه همچنان می تواند حضور موش را احساس کند.

قطعا همه این خصیصه ها گربه را به یک شکارچی ترسناک تبدیل می کند. اما ما هنوز درباره دندان هایش صحبت نکرده ایم. دندان هایی که برای طعمه امکان فرار را از بین می برد.

دندان های گربه بسیار تیز هستند و زمانی که طعمه را دربر می گیرند، در استخوان های مهره آن فرو رفته و بلافاصله او را فلج می کند.

در مقایسه با انسان، حواس رادار یک گربه او را به یک موجود فراطبیعی تبدیل می کند. در ادامه مطلب به این موضوع می پردازیم که چرا این ویژگی هایی که گربه را به یک شکارچی ماهر تبدیل کرده است او را در نزد اجداد خرافاتی ما بسیار بد جلوه داده است.

مردم در طول تاریخ همواره اعتقاد داشتند که گربه موجودی موذی است و او را به مسائل جادوگری نسبت می دادند.

اگر از گربه ها وحشت دارید خجالت زده نشوید. ترس انسان از گربه همواره در طول تاریخ مشهود بوده است.

در قرون گذشته گربه ها را موجودات جادویی و شومی می دانستند که برای امور جادوگری بکار گرفته می شوند.

برخی از این ایده ها از آنجایی نشات گرفته که رفتارگربه ها متفاوت از سایر حیوانات خانگی است. برخلاف سگ ها، گربه ها مستقل و وابسته به خود هستند. آنها هرگز مایل نیستند که صاحب خود را خوشحال کنند. این صفتی است که هرگز مورد استقبال قرار نگرفته است.

از قرون وسطی تا کنون برخی مردم، شاهد عدم تمایل گربه ها به پیروی از دستور بوده اند. همچنین فعالیت های شبانه و رفتار های بیشرمانه آنها همیشه زبانزد بوده است.

در اوایل قرن شانزدهم این عقیده وجود داشت که گربه ها این توانایی را دارند که ناپدید شده و دوباره ظاهر شوند. به این دلیل آنها را نمایندگان جادوگری می خواندند. هر کسی که گربه نگهداری می کرد متهم به جادوگری می شد و مورد محاکمه قرار می گرفت. به خصوص اگر با گربه اش صمیمی بود یا با آن صحبت می کرد.

به تدریج این عقیده رایج شد که گربه ها موجوداتی هستند که جادوگران هر زمان که بخواهند هویت خود را پنهان کنند، می توانند به آن تبدیل شوند.

این همان جرمی بود که الیزابت مورس در قرن هفدهم به آن متهم شده بود. ظاهرا مورس خود را شبیه یک موجود سفید گربه مانند کرده بود تا به همسایه اش حمله کند. مطابق با این داستان، همسایه اش برای دفاع از خود به او حمله کرده و علامت ضربه هایش روی بدن مورس باقی ماند.

تمامی این خرافات باعث شده که گربه ها به طرز وحشتناکی مورد اذیت و آزار قرار بگیرند.

در فرانسه در طول قرون هفده و هجده میلادی گربه هایی که متهم به شیطان بوده اند به دار آویخته می شدند. حتی در جوامع مسیحیت نیز گربه ها را زنده درون آتش می انداختند به این امید که چنین عملی باعث افزایش محصول کشاورزی و دوری ارواح شیطانی شود.

به مرور زمان خرافات مردم کمتر می شد. همان طور که در ادامه این مطلب خواهید دید نظرهای نسبتا بهتری هم در مورد گربه ها وجود دارد که به آن می پردازیم.

گربه بعنوان نماد مسائل جنسی و فاحشه گری شناخته می شد.

تام جونز معروف در شعرش از کلمه “گربه هرزه” استفاده کرد و بعد از سال ها لغات دیگری همچون “پیشی” رواج پیدا کرد که خطاب به زنان جذاب استفاده می شد. اما این موضوع از کجا نشات می گیرد؟

باورتان بشود یا نه ارتباط گربه با مسائل مربوط به زنان به مصر باستان بازمی گردد، برای مثال الهه “باستت” ظاهری همچون گربه برای خود می ساخت و ویژگی های گربه را از خود بروز می داد.

این موضوع از اینجا نشات می گیرد که گربه ها موجوداتی نرم و زیبا هستند و این ویژگی ها به زنان جذاب اطلاق می شود. و این موضوع هنوز تغییر نکرده است. تصویر یک گربه همواره زنانه  تلقی می شود در حالی که تصویر سگ به نوعی مردانه است.

این مسئله در خیلی از اثرهای هنری مشهود می باشد.

برای مثال اثر فرانچسکو باچیکا که در آن یک زن جوان گربه ای را در آغوش دارد. یا با گذر به سال ۱۵۲۵ به اثری برمی خوریم که زن جوانی را نشان می دهد که گربه را روی دستانش خوابانده است. نگاه دلربای گربه چشم درشت به بیننده یادآور تحریکات جنسی زنانه می باشد.

گربه ها برای قرن ها سمبل فاحشه گری بوده اند. از آنجایی که گربه مدام از خود محافظت می کند، از قرن چهاردهم میلادی زن های فاحشه را با لقب گربه صدا می زدند. از آنجایی که آنها زمان زیادی را صرف نظافت خود و محافظت از مو های خود می کردند، گربه لقب مناسبی برای زنان فاحشه ای بود که برای امرار معاش، خود را زیبا می کردند.

آلفونس توسنل در کتاب “پرورش حیوانات (۱۸۵۵)” مقایسه مستقیم و نامطلوبی میان گربه ها و زنان فاحشه انجام داد. در این کتاب هر دو را جانوران خودخواهی خواند که بسیار عیاش بوده و مناسب روابط بلند مدت نمی باشند.

امروزه ما گربه ها را موجودات بی نظیری می دانیم و هوش و استقلال آنها را تحسین می کنیم.

قطعا گربه ها مسیر چند قرنی را به تنهایی طی کرده اند. و خبر خوش برای آنها اینکه این روزها بیشتر شبیه عضوی از خانواده هستند تا نمادی از یک موجود خبیث.

امروزه بسیاری از مردم گربه ها را موجوداتی بی نظیر می دانند. در ایالات متحده آمریکا جنبشی به راه افتاده است مبنی بر اینکه گربه ها را “حیوان خانگی” صدا نکنند چراکه گربه دارایی شخص محسوب نمی شود بلکه باید “نگهبان” نامیده شود.

با تکامل نگرش بشر به مسئله جنسیت، دیدگاه ما نسبت به گربه ها پیچیده تر شده است. آنها دیگر کوچک شمرده نمی شوند و به مسئله فاحشگی ربط داده نمی شوند.

در واقع ما گربه ها را به دلیل استقلال و تواناییشان در مراقبت از خود تحسین می کنیم.

مردم بجای آنکه از گربه ها بترسند، به آنها بخاطر عدم تمایل به پیروی از دستورات ما و وابستگی کمترشان نسبت به بقیه، احترام می گذارند.

این ویژگی ها دلالت بر هوش بالای گربه ها دارد که در کتاب ها و ادبیات مورد تحسین قرار گرفته است.

رودیارد کیپلینگ نویسنده کتاب جنگل کتابی با نام “گربه ای که روی پای خودش می ایستد” نوشته است. در این کتاب او درباره گربه ای می نویسد که با استفاده از هوش خود خانمی را متقاعد می کند که اجازه دهد همراه او و فرزندش در غار زندگی کند. گربه با این وعده وارد غار می شود که با میو میو کردن و شکار موش، بچه را سرگرم کند.

بدینوسیله امیدواریم که به این حیوانات فوق العاده و تاریخ پر فراز و نشیب آنها احترامی که لایقش هستند گذاشته شود.

نتیجه گیری نهایی

پیام کلیدی این کتاب این است که:

گربه ها میلیون ها سال را گذرانده اند تا به حیوانات محبوب امروزی تبدیل شوند. تا چند صد سال پیش انسان ها از گربه ها می ترسیدند. این موجودات، حیوانات موذی و شیطانی تصور می شدند و مورد اذیت و آزار انسان ها قرار می گرفتند. اما اخیرا بخاطر ویژگی های بی نظیرشان مورد تحسین قرار می گیرند.

آیا نظری دارید؟

قطعا ما دوست داریم نظر شما را در مورد این متن بدانیم. فقط کافیست یک ایمیل با عنوان سرتیتر این مقاله به آدرس remember@cfbk.ir بفرستید.

پیشنهاد ما برای مطالعات بیشتر: ذکاوت سگ ها از برایان هیر و ونسا وودز

ذکاوت سگ ها (۲۰۱۳) پرده از هوش بی نظیر بهترین دوست چارپای انسان برمی دارد. نویسنده ابتدا با اندازه گیری هوش انسان توضیح می دهد که چه چیزی سگ ها را تا این حد باهوش ساخته است، چه استعدادهای مشترکی با انسان ها و حیوانات دیگر داشته و چه چیزی آنها را متمایز می کند.

 

برای چکیده های بیشتر، و دانلود اپلیکشن کافه کتاب، به cfbk.ir مراجعه کنید.